انقد خسته و کوفته م انگار ادامسم که کلی تو دهن یکی این ور اون ور افتادم و زیر فشار دندوناش له شدم و بعد تفم کرده کف خیابون ... زیر کفش آدما حسابی چسبیدم به خیابون ... همینقدر ناتوان و کوفته ... اهل نفرین نیستم اما نفرین به اون آدمی که چشم اولین بار تو چشمش افتاد و نحسی و سنگینیش سالهاست تو همه ی زندگیمه .... نفرین بهش
سه شنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 11:20